درخت زندگی
درختِ زندگی
نوشته و نقاشی از : حلمی التّونی
ترجمه ی: علی دانش
درخت زندگی داستان دوم از مجموعه ی قصّه های فلسطین است. سایر داستان های این مجموعه عبارتند از:
1.سرزمین من
3.دختر و بادکنک
4.خروس سیاه
5.کلاغ رنگارنگ
6.حیله ی زیبا
7.قناری سرگردان
8.خانه ی سفید
و اینک متن داستانِ درخت زندگی
در شهر ما، درختِ زیتون بزرگ و زیبایی بود.
روزی مردمی آمدند، برگ ها و میوه های درخت را چیدند.
سپس شاخه های بزرگ و کوچکش را بریدند. درخت خشک شد.
و آن گاه تنه اش را هم قطعه قطعه کردند.
از چوب خشکِ درخت، کبریت های زیادی ساختند.
چوب کبریت اول، آتش گرفت.
سپس چوب کبریت دیگری آتش گرفت.
همه ی چوب کبریت ها آتش گرفتند.
امّا یک چوب کبریت باقی ماند و در یک سپیده دم، سه برگِ سبز بر چوب کبریت رویید.
چوب کبریت، دائم رشد می کرد و بر آن برگ های سبز و شاخه های زیادی می رویید.
مردم، همه می دانستند که از آن چوب کبریتِ تنها، درختِ زیتونِ بزرگ و زیبایی دوباره خواهد رویید.