گزیده کتاب

پیامبراکرم(ص): علم عمل را صدا مى زند، اگر پاسخش را بدهد مى ماند وگرنه مى رود.

گزیده کتاب

پیامبراکرم(ص): علم عمل را صدا مى زند، اگر پاسخش را بدهد مى ماند وگرنه مى رود.

آنچه در اینجا ارائه می شود، گزیده هایی ست از کتاب های مختلف در موضوعاتی همچون دین، سیاست، اجتماع، تاریخ... و همچنین مجموعه ای عکس که همگی توسط نویسندگان این وبلاگ گرفته شده است.
آدرس کانال ما در تلگرام:
telegram.me/gozideketab
gozideketab@

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «سیاست، اجتماع، رسانه» ثبت شده است

دروغ های ساختگی (تحریف جنگ عراق در رسانه ها)

گردآوری: جان پیلگر

مترجم: رسول روناسی

انتشارات: روایت فتح

 

درباره ی کتاب

این کتاب ترجمه ی بخش هایی از کتاب «دروغ ها را برایم بگو: Tell me lies» می باشد. «دروغ های ساختگی»، دربردارنده ی سیزده مقاله از نویسندگان گوناگون از جمله خود جان پیلگر است. نویسندگان، سیر تبلیغات برنامه ریزی شده علیه حکومت عراق در فاصله ی سال های 2004-2001 را دنبال می کنند. «جنایت علیه بشریت»، «دروغ های کهنه»، «بی بی سی: یک حساب شخصی»، «رسانه، سیاست و نظارت؛ تجارب ایالات متحد»، «11 سپتامبر؛ نمایش وحشت و ترفندهای رسانه ای»، و «جنگ نه برای نفت؟» از جمله مقالات این کتاب است.

 

مقدمه

از یازده سپتامبر 2001 ماشین تبلیغاتی ایالات متحد و بریتانیا با چنان شتاب فزاینده ای فعال شد که جز سال های جنگ جهانی دوم یعنی در خلال سال های 45-1339، تاریخ مانند آن را به خود ندیده بود. محصولات این ماشین تبلیغاتی، صدام و عراق را «تهدیدی» بالقوه برای جهانیان معرفی می کردند. محتوای این تبلیغات، به دست ژورنالیست های انتخابی، یا با آهنگی آرام در قالب پرونده ها و موضوعاتی به اصطلاح پراهمیت، برای عوام فریبی به نهادهای بین المللی چون سازمان هم ملل کشیده شد.

دولت ایالات متحد (با همراهی بریتانیا) در سال 2003 به بهانه ی واهی وجود تسلیحات کشتار جمعی، به عراق حمله کرد. یکی از ادعاهای قابل تأملی که در سپتامبر 2002 در پرونده ی سلاح های کشتار جمعی عراق مطرح شد، این بود که بررسی های انجام گرفته از سوی دولت بریتانیا نشان می دهد که سلاح های کشتار جمعی عراق می تواند «ظرف چهل و پنج دقیقه آماده ی بهره برداری شود.» این تنها یکی از ادعاهای دروغین و ساختگی آمریکا و انگلیس در تلاش برای توجیه تهاجم شان بود.

گلن رنگوالا در تحقیقی حدود سی و شش مورد از این دست ادعاهای کذب را شناسایی و مطرح نموده است. پرونده ی تشکیل شده همچنین مدعی بوده که عراق از سال 1991 به بعد همواره تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی در اختیار داشته و این که این کشور «همچنان به تولید این سلاح ها مشغول است.» مشکلی که چنین اظهاراتی در پی دارد، نه تنها دروغ بودن آن ها است، بلکه مهم تر این که این ادعاها اساساَ ارائه ی نادرستی بود از منابعی همچون گزارش های سازمان ملل و مدارکی که از فراری مهم عراقی، حسین کامل، داماد صدام به دست آمده بود. این گزارش ها نشان می دهد که حکومت عراق نود تا نود و پنج درصد از تسلیحات بیولوژیکی و شیمیایی خود را نابود کرده و اگر چیزی هم بازمانده بود (جز یک مورد گاز خردل) در مدت ده سال خلوص و میزان آن به اندازه ای پایین آمده بود که عملاً بدون استفاده محسوب می شد. در مورد گاز خردل هم آن تعدادی که باقی مانده بود، آن قدر ناچیز بود که تنها یک محیط 2/5 کیلومتر مربعی را می شد با آن مسموم کرد. این منابع همچنین ثابت می کردند که هیچ نشانه ای مبنی بر تولید مجدد این محصولات در دست نبوده است.

از این رو، این تصور که هر گونه تهدید جدی از سوی عراق به واسطه ی حمله ی بیولوژیکی و شیمیایی وجود داشته باشد عملاً مردود بوده و برپا کنندگان جنگ نیز به خوبی بر این موضوع آگاه بودند.

 

آنچه در ادامه آمده، گزیده ی یکی از مقالات این کتاب است:

 

جنگ نه برای نفت؟  نوشته ی اندی راول

تونی بلر (نخست وزیر انگلیس بین سال های 2007-1997) در نوامبر 2002 در یک مصاحبه ی رادیویی اظهار داشت: «این عقیده که این جنگ برای دستیابی به چاه های نفت منطقه می باشد، برای ما یک موضوع پوچ و خنده دار است. اگر ما به دنبال تأمین نفت بودیم شاید خیلی راحت می توانستیم به یک معامله با عراق یا هر کشور دیگری به هدف خود دست پیدا کنیم.»

دولت آمریکا نیز در همین راستا بارها و بارها نقش نفت در به راه افتادن جنگ را یک اتهام ناروا خواند و آن را تقبیح کرد که در این جا به ذکر یک مورد آن بسنده می شود. فلیشر سخنگوی بوش در این زمینه گفت: «تنها هدفی که ایالات متحد در منطقه دنبال می کند تحقق صلح و ثبات در خاورمیانه است، نه توانمندی عراق در استخراج نفت.»

انکار اهمیت و نقش نفت در سیاست های خاورمیانه ی انگلیس و آمریکا را می توان به جرأت نفی اصل تاریخ دانست. شاید نفت تنها عامل تهاجم به عراق در سال 2003 نبوده باشد، اما بسیار روشن است که در ضرایب مجهول معادله ی این حمله بی تردید نقش داشته است.

یک تحلیلگر خبره ی مسائل نفت در گفتگو با میدل ایست ژورنال با اعتراف به نقش نفت در به راه انداختن جنگ عراق گفت: « دولت بوش همیشه از سلاح های کشتار جمعی سخن به میان می آورد، درباره ی حکومت سرکشی سخن می گوید که مصمم به تسلیح تروریست ها به سلاح های نامتعارف بیولوژیک و میکروبی می باشد، اما اگر از هر کارشناس امور نفتی در تگزاس دلیل واقعی اراده ی بوش و دیک چنی در براندازی صدام حسین را بپرسید، آن ها با نیشخند معناداری می گویند نفت! نفت، تنها دلیل این خواسته است؛ سلاح های کشتار جمعی یک سرپوش است.»

اقتصاد جهانی با مقوله ی نفت ارتباط تنگاتنگی دارد و بدون نفتِ خاورمیانه فلج خواهد شد. نمی توان از سیاست های مربوط به خاورمیانه سخن گفت در حالی که سخن از نفت به میان آورده نشود. استیو کرتیزمن، از مؤسسه ی تحقیقات راهبردی در آمریکا نیز معتقد است «کاملاً بدیهی است که نفت یکی از انگیزه های اصلی در این جنگ بود.»

در یک سده ی گذشته، موضوعات ژئوپولیتیک مرتبط با ذخایر نفت خاورمیانه همواره چشم اندازهای سیاسی این منطقه را از ایام کهن استعماری تا بازگشت جهان عرب به ناسیونالیسم در سال های نه چندان دور، در سایه ی خود گرفته است. قدرت های استعمارگر همواره سعی کرده اند تا سکانداری این ذخیره ها را به چنگ خود درآورند.

در خلال جنگ جهانی اول، نیروهای بریتانیایی بغداد را به تصرف خود در آوردند. کمی پس از این جریان، سر موریس هانکی، دبیر کابینه ی جنگ بریتانیا اذعان کرد ذخایر نفت که در سرزمین های پرشیا و عراق خوابیده است، فوق العاده حیاتی ست و به این ترتیب «چیرگی بر این منابع غنی نخستین و مهم ترین هدف بریتانیا در جنگ خواهد بود.»

در آگوست 1918 وزیر خارجه ی وقت بریتانیا با کمال صراحت گفت «من کاری ندارم به این که ما چه سامانه ای برای نگهداری نفت داریم، اما این را خوب می دانم که نفت باید در دسترس ما باشد و این یک مسأله ی بسیار حیاتی است.»

بین سال های 1928-1925، دولت عراق مجبور به بستن قراردادهایی شد که به موجب آن ها امتیاز بهره برداری کامل از نفت عراق به کمپانی های نفتی بریتانیایی داده می شد. از جمله ی این قراردادها «قرارداد سرخ» است که «شرم آورترین چپاول در تاریخ نفت» می باشد. این قرارداد حقّ استخراج و تولید نفت در سرتاسر منطقه ی پهناور خاورمیانه را از ترکیه در شمال تا یمن در جنوب، شامل عربستان سعودی و عراق تماماً و به طور یک جانبه به یک شرکت بریتانیایی تقدیم کرد.

سرانجام در سال 1972، صنعت نفت عراق ملی شد. حزب سوسیالیست بعث، به سرکردگی صدام حسین، «رهایی نفت از چنگال کمپانی های انحصاری را مهم ترین اولویت کاری خود» برشمرد.

در سال 1973 عربستان سعودی تأمین نفت آمریکا را به دلیل حمایت این کشور از اسرائیل قطع کرد که به دنبال آن دنیا با بحران انرژی مواجه شد که تأثیر آن باعث دغدغه ی خاطر جدی برنامه ریزان استراتژیک دولت های غربی شد. در ژانویه ی 1980، علاوه بر بحران ناشی از اقدام سعودی ها که هنوز تبعات آن متوجه آمریکا بود، حوادث دیگری چون انقلاب اسلامی در ایران و حمله ی روسیه به افغانستان نیز باعث گسترده تر شدن دامنه ی این بحران شد. کارتر در آخرین سال ریاست جمهوری خود گفت «هرگونه تلاشی توسط نیروهای خارجی برای دستیابی به کنترل خلیج فارس، به عنوان یورش به منافع حیاتی ایالات متحد قلمداد خواهد شد.»

در خلال جنگ ایران و عراق، مقامات آمریکایی با صدام در مورد احداث یک خط لوله برای تضمین امنیت نفت عراق از خاک این کشور تا خلیج عقبه در اردن مذاکره می کردند. آن ها در این دیدار تمایل ایالات متحد برای کمک به عراق را در جهت صادرات نفت این کشور، به صدام خاطر نشان شدند، اما از هر گونه انتقادی از رژیم بعث مبنی بر به کارگیری سلاح های شیمیایی در جنگ با نیروهایی ایرانی خودداری کردند. سرانجام پس از دو سال مذاکره، عراق با توجه به نشانه هایی که از «تیره شدن روابط آمریکا با عراق» خبر می داد، از پذیرش این قرارداد سر باز زد. این روابط با تبدبل صدام به یک چهره ی منفور توسط آمریکاییان، مدت ها قبل از 11 سپتامبر (از زمان تجاوز عراق به کویت) در حدّ بی سابقه ای تیره شد، اما مشکلی که برای آمریکا وجود داشت این بود که صدام بر روی دومین ذخایر بزرگ نفت جهان نشسته بود و از طرف دیگر برای همسایگانش چون کویت و عربستان تهدیدی جدی به حساب می آمد که این دو کشور نیز دارای بیشترین ذخایر نفتی دنیا هستند.

در اوایل سال 2002، وزارت انرژی ایالات متحد هشدار داد که آمریکا برای پوشش افزایش درخواست داخلی در 25 سال آینده باید نسبت به افزایش واردات نفت خام خود به سرعت اقدام کند. بیش از 90 درصد مازاد تولید نفت جهان در خلیج فارس خوابیده است که بخش بزرگ آن متعلق به عربستان  سعودی است و به دنبال آن با فاصله ای نزدیک عراق قرار دارد. تزلزل سیاسی پادشاهی عربستان و خاندان آل سعود پس از وقایع 11 سپتامبر، نگرانی های زیادی برای ایالات متحد که از گذشته های دور متکی بر این هم پیمان دیرینه ی خود بود، به همراه داشت. آشکار است که در این برهه، کشور عراق با توجه به ذخایر غنی نفتیش می تواند به عنوان مهم ترین جایگزین برای عربستان سعودی مطرح باشد.

حمله به عراق ارتباط تنگاتنگی با سلطه ی جهانی آمریکا دارد؛ سلطه ای که سوخت آن از نفت خام تأمین می شود، سلطه ای که باید نفت را به کنترل خود درآورد و سرانجام سلطه ای که باید تضمین کننده ی انرژی برای آمریکا باشد.

در دسامبر 2002، جیمز پل، مدیر اجرایی مجمع تبیین سیاست های جهانی که نهاد ناظر بر سیاست گذاری در سازمان ملل است، چنین گفت: «با توجه به همه ی سخنانی که درباره ی تروریسم، سلاح های کشتار جمعی و نقض حقوق بشر توسط صدام حسین مطرح است، با این همه هیچ یک از این مقولات، عامل اصلی راهبرد اتخاذی آمریکا نیست بلکه دسترسی نامحدود به نفت عراقی ها و سلطه ی کامل شرکت های آمریکایی و انگلیسی بر نفت این کشور به اندازه ای ارزشمند و وسوسه برانگیز است که نیروهای آمریکایی را به منطقه کشانده است.»

علاوه بر این، رویایی که راستگرایان آمریکایی که شاکله ی اصلی دولت بوش را تشکیل می دهند، از نظر مذهبی در سر می پرورانند هم قابل توجه است: امنیت اسرائیل. آن ها معتقد بودند «دوستان و هم پیمانان ما همچون اسرائیل به زودی دستخوش شکل گیری تهدیدهایی از سوی حکومت عراقی خواهند بود که به دنبال اعمال سلطه ی خود بر خاورمیانه و ذخایر نفتی آن است.» برای جلوگیری از این پیامدها «ما باید یک ارتش قوی و با تجهیزات کامل را در منطقه سازمان دهی و مستقر کنیم و آمادگی به کارگیری این نیروها در جهت حمایت از منافع حیاتی خود در خلیج فارس و در صورت لزوم، کمک به برکناری صدام از قدرت را داشته باشیم.»

با این تفاسیر مشخص است که از سه سال پیش از حملات تروریستی 11 سپتامبر، صدام حسین پیشاپیش هدف گیری شده بود. به این ترتیب، از نگاه گروهی از منتقدان، نفت عامل اصلی جنگ است. بر پایه ی برخی اسناد افشا شده، وزارت دفاع آمریکا هم بر پشتیبانی از میادین نفتی به عنوان «موضوع شماره ی یک» در اهداف جنگی خود تأکید می کند.  بر اساس گزارش تایمز، نیروهای آمریکایی به محض ورود به بغداد دو پایانه ی مهم نفتی که ظرفیت انتقال روزانه ی دو میلیون بشکه نفت دارند، به همراه میدان نفتی استراتژیک رومیله در جنوب عراق را به تصرف خود درآوردند. آن ها مستقیم به سمت ساختمان وزارت نفت رفته و بلافاصله پس از تسخیر این وزارت خانه، یک نوار حفاظتی به دور آن کشیدند. این در حالی بود که دیگر ساختمان های دولتی از وزارت امور مذهبی تا موزه ی ملی عتیقه جات تاریخی همگی در معرض غارت و تاراج افراد سودجو قرار می گرفتند. در حالی که بیمارستان ها تهی از دارو و تجهیزات پزشکی بود، تولید و استخراج نفت با مراقبت ارتش آمریکا در وضعیتی آرام، مطمئن و کاملاً ایمن روند عادی خود را دنبال می کرد.

تمامی منتقدین بر این حقیقت اتفاق نظر دارند که این جنگ ارتباط تنگاتنگی داشت با آن چیزی که هر کسی می داند و این که عراق دارنده ی بزرگ ترین ذخایر نفتی جهان پس از عربستان است.  

...

۲۰ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۲۸
مدیر :
۲۱ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۵
مدیر :
۲۱ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۹
مدیر :
۲۱ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۴۱
مدیر :
۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۶
مدیر :